به خدا اعتماد داشته باش !
سه شنبه 14 دی 1389 02:30 ق.ظ
ارسال شده در: عمومی ،
استادی با مریدش در صحرای عربستان اسب سواری می کردند. استاد هر لحظه سوار کاریشان برای آموختن ایمان به مریدش استفاده می کرد.
-به خدا اعتماد داشته باش . خدا هرگز فرزاندانش را رها نمی کند.
شب هنگام در چادر ، استاد از مریدش می خواهد اسب ها را به صخره ای در نزدیکی شان ببندد. مرید به سوی صخره می رود، اما سخنان استادش را به یاد می آورد و فکر می کند : حتما دارد امتحانم می کند . باید اسب ها را به خدا بسپارم .
و اسب ها را نمی بندد.
صبح روز بعد ، مرید متوجه می شود که اسب ها ناپدید شده اند. خشمگین به سراغ استادش می رود و فریاد می زند : تو درباره خدا هیچ نمی دانی . من اسب ها را به امان او رها کردم ، و حالا رفته اند .
استاد پاسخ داد : خدا می خواست مراقب اسب ها باشد اما برای آن به دست های تو احتیاج داشت تا آن ها را ببندد.
آخرین ویرایش: - -
be a leisure account it. Glance complex to far added agreeable from you!
By the way, how could we keep in touch?
create comment due to this good post.
if you do not mind. I was curious to find out how you center yourself
and clear your thoughts before writing. I have had a tough time clearing my thoughts in getting my ideas out
there. I do enjoy writing however it just seems like the first 10 to
15 minutes tend to be lost simply just trying to figure out how to
begin. Any suggestions or hints? Many thanks!
He was entirely right. This publish actually made
my day. You can not consider just how much time I had spent for this info!
Thank you!
place at this webpage, I have read all that, so now me also
commenting at this place.
contents.